کمی بیندیش تا نیندیشیدنت!!!
به نام زیبای زیبایان و ترسناک ترسناکان
اینکه ما بگوییم و ادعای عشق کنیم کافی نیست . اینکه بنشینیم و بزنند و بکشند و پوچی برایمان بفرستند و ما از خدا بگوییم و بنشینیم یعنی کفر!
اینکه مشتی ریش بگذاریم و به مسجد رویم و باز آییم و دیگران با ما هر چه خواهند بکنند یعنی دوزخ دنیایی و اخروی!!!
اینکه عشق را از ما بگیرند و به ما هوس دهند و ما در رویای عشق نمای هوس باشیم و از آن بنویسیم و به آن هم نرسیم یعنی الافی!!که گناه الافی کمتر از شرک نیست.
اینکه گنه کاران را ببینیم و ناسزا بگوییم و پشت این بی گناهان بگوییم و بخندیم . شاید هم بزنیم و ندانیم خود کجاییم یعنی خریدن دوزخ آن هم گران بسیار گران
همانا باید جنگید ،نه با تفنگ .به قول استادی با رفتن به کلاس زبان و دانشگاه و همین کتابخانه ی نزدیک خانه مان.باید به مسجد رفت و نماز خواند نه به مسجد رفت و...
باید پرواز کرد و پرید و رفت ، فرار کرد از این زمین و زمینیان شاید!!!
باید از عشق گفت و از توهم . باید از عقل گفت که هیچ ندارد!!!. باید از جان گفت که با نگاه مورچه می پرد. باید از جان جانان گفت که هر چه کردیم و نکردیم برای اوست . شاید هم برای شریک او!!!
باید اندیشید تا مرز جنون . باید دوست داشت تا حد دیوانگی . باید درس خواند تا حد دکتری !!!!
باید به این و آن کمک کرد تا مرز فنای خویش . لیکن نباید هدف را گم کرد در راه زندگی
سخت است می دانم .اما سخت تر از دوری یار نیست ،خوب میدانم
نظرات شما عزیزان:
|